گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تاریخ تمدن - عصر ناپلئون
فصل بیستم
II - کتاب


بتدریج که برشمارة افراد طبقة متوسط و مردم کتابخوان افزوده می شد انتشار کتاب نیز رونق می گرفت. حرفة نشر کتاب به اندازة کافی سودآور شد و به عنوان یک رشته فعالیت مستقل در آمد و حسابش از حرفة کتابفروشی جداگردید. ناشران برای دست یافتن به مصنفان و مؤلفان به رقابت برمی خاستند و به نویسندگان حق التألیف بیشتری می پرداختند و در سالن های ادبی برای بزرگداشت آنان ضیافتها برپا می داشتند. بدین سان بود که جوزف جانسن با گادوین، پین و بلیک

1. این شخص نباید با سر ویلیام سیدنی سمیت که ناپلئون را در بندر ایکر واقع در ساحل خاوری مدیترانه شکست داد اشتباه شود.

هم پیاله می شد و آثار آنان را منتشر می ساخت، آرچیبالد کانستبل در بدهکاریهایش با والتر سکات شریک می شد؛ تامس نورتن لانگمن، وردزورث را در اختیار خویش گرفت؛ و دربریستول، جوزف کاتل انتشار آثار کولریج و ساوذی را عهده دار شد و جان ماری، اهل لندن، عنان بایرن عنان گسیخته را در دست گرفت تا بتواند آثارش را مرتباً انتشار دهد. در این ضمن مؤسسة انتشاراتی کهنسال «لانگمن ها» مبلغ 000’300 لیره برای انتشار چاپ جدیدی از دایرة المعارف چیمبرز در سی ونه جلد مصروف داشت. در همین دوران نسبتاً کوتاه، دایرة المعارف بریتانیکا سه بار تجدید چاپ شد. چاپ سوم آن در هجده جلد بود که در1788-1797 انتشار یافت، چاپ چهارم در بیست جلد به سال1810، و چاپ پنجم در بیست و پنج جلد در سال 1815.
ناشران معمولاً به جای حق التألیف، مبلغی یکجا در بهای نسخة دستنویس اثر به نویسنده می پرداختند و گاهی مبلغی هم از بابت چاپهای بعدی (در صورتی که انتشار می یافت و به فروش می رسید) برآن می افزودند. با وجود این، شمار کمی از نویسندگان بودند که از راه قلم ارتزاق می کردند. از این میان تامس مور در آمد خوبی از آثارش داشت و زندگیش به آسودگی می گذشت. ساوذی و هزلیت از این رهگذر وضعی متزلزل و ناپایدار داشتند و والتر سکات از نظر درآمد ناشی از فروش کتابهایش فراز و نشیب فراوانی داشت که از فقرتا توانگری در نوسان بود. ناشران، در حمایت از ادبیات، جایگزین طبقة اشراف شده بودند، اما در همان حال برخی از توانگران هنوز نویسندگان را مورد حمایت و اعانت قرار می دادند. از جمله می توان از وجوودها یاد کرد که درحق کولریج کمک مالی قابلی روا داشتند و همچنین از ریزلی کالورت که میراثی به مبلغ 900 لیره برای وردزورث برجای گذاشت. دولت نیز گاه به گاه برای نویسندگانی که رفتاری مقبول داشتند پاداشی می فرستاد و در هر زمان شاعری را به نام ملک الشعرا با مستمری 100 لیره در سال نگاه می داشت و از چنین ملک الشعرایی انتظار می رفت هر موقع لازم می شد به خاطر جشن گرفتن پیروزی نیروهای مسلح، تولد نوزادی در خانوادة سلطنتی، برگزاری مراسم ازدواج، یا درگذشت یکی از افراد همان خانواده، بی درنگ قطعه شعری بسراید.
عاملی که موجب می شد شمار مردم کتابخوان کاهش یابد گرانی قیمت کتاب بود؛ ولی از سوی دیگر، وجود باشگاههای کتاب و کتابخانه هایی که کتاب به امانت می دادند برشمار مردم کتابخوان بسی می افزود. بهترین این نوع کتابخانه ها که به مردم علاقه مند کتاب به اسم امانت می سپردند، یکی آتنائوم و دیگری لیسئوم بود که اولی هشتهزار و دومی یازده هزار جلد کتاب داشت و هر دو نیز در لیورپول مستقر بودند. کسانی که مشترک این کتابخانه ها بودند حق اشتراکی به مبلغ یک تا دو و نیم لیرة طلا در سال می پرداختند، و در برابر می توانستند هر کتابی را که در قفسه ها عرضه می شد به امانت بستانند. هر شهر، چنین کتابخانه ای از خود داشت. وقتی بتدریج کتابخوانی رواج یافت و از طبقة اشراف به طبقات مردم عادی کشانده شد، از نظر ذوق و

بالابودن معیار کتابها، کمبودهایی احساس می شد. گذر از سنتهای کلاسیک به احساسات رمانتیک، از این گسترش جماعت کتابخوان و از آزادی روزافزون عشق و دلدادگی جوانان در پرتو رهایی از قید وبند و سرپرستی والدین و تعلقات دارایی و املاک، نیرو می گرفت. بدین سان بود که یک ماجرای عشقی جایگزین هزاران طرح و ماجرا در یک داستان می شد. موضوعهای اشکبار و غم افزای ریچاردسن میدان را از چنگ عشاق شهوتران فیلدینگ و ماجراجویان دلیر و نیرومند سمالت می گرفت.
در جمع رمان نویسان این دوران، زنان برتری و درخشش بیشتری داشتند؛ البته مثیولویس «راهب» و اثر وحشت آورش به نام آمبروزیو یا راهب که در سال 1795 منتشر شد از این امر مستثناست. نویسندة دیگری که در نگارش داستانهای پروحشت و اسرارآمیز به پای او رسید میسیز ان رادکلیف بود که رمانهایش یکی پس از دیگری با موفقیت سرشاری روبه رو می شد: ماجرای یک عشق در سیسیل (1790)، ماجرای یک عشق در بیشه (1791) و اسرار یودالفو (1794). مردم انگلستان چنین کتابهایی را رمانس (romance ) می خواندند (که از کلمة فرانسوی roman به معنای داستان می آمد.) و کلمة نوول (داستان یا سرگذشت) را برای شرح ماجراهایی که به طور طبیعی یا در زندگی عادی روی می داد به کار می بردند، نظیر آثار فیلدینگ و جین اوستن. سلسله داستانهای ویورلی1 اثر والتر سکات چون پلی این دو اصطلاح و تعریف را به هم می پیوست. در داستانهای رمانتیک، بانوان نویسنده طبعاً برجستگی و درخشش پیدا می کردند. فرانسیس (فنی) برنی در بیست وشش سالگی با نگارش (1778) داستان اولینا (1778) سرو صدای فراوانی پدیدآورد و به دنبال آن با نگارش داستانهای سسیلیا (1782)، کاملیا (1796) و آواره (1814) از درخشش بیشتری برخوردار شد. وقتی هم در سال 1840 درگذشت، خاطرات وی که دو سال بعد انتشار یافت موجب انبساط خاطر و محظوظ ساختن یک نسل دیگر از خوانندگان شد.
ماریا اجورث نویسندة مشهورتری بود که رمانهایش به نام های قلعة راکرنت (1800) و مالک غایب (1812؟) با شیوه ای واقعپردازانه بهره کشی ملاکان انگلیسی از مردم ایرلند را چنان با چیره دستی تشریح کرد که در خود انگلستان مردم به هیجان آمدند و دست اندرکاران بر آن شدند تا رویة بهتری در پیش گیرند. فقط یک بانوی نویسندة دیگر در این دوران توانست از او فراتر رود و حتی از نویسندگان مرد نیز قدمی فراتر بگذارد و از شهرت و محبوبیت فزونتری برخوردار شود.

1. اسکات داستانی به نام «ویورلی» منتشر ساخت و به دنبال آن سلسله داستانهایی نوشت که به جای نام او، «نویسندة ویورلی» را بر پشت جلد داشت. ـ م.